استفاده از مطالب و تصاویر پایین اینینگ ۹، به شرط ذکر نام و لینک این بلاگ، آزاد میباشد.

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

نه استعفا یی در کار است، نه گفتگویی... با تروریست معا مله نمی‌کنیم



چند روز پیش در همینجا من استعفای خودم را اعلام کردم. این موضوع را به انجمن هم اطلاع دادم. گر چه استعفای من مورد قبول واقع نشد ولی‌ مصر بودم که در اردو شرکت نکنم و به آقای صفاییان اعلام کردم که دنبال مربی‌ جدیدی بگردد. همچنین به من گفته شد که آقای احمدی تقاضای جلسه ‌ای برای گفتگو رو در  رو  کرده اند و این تقاضا رد شده است. گر چه به نظرم واقعاً خنده دار آمد که دوستان اول جو را متشنج میکنند و بعد تقاضای جلسه میکنند، با این حال گفتم اشکالی نداره باهاشون صحبت می‌کنم. هدف موفقیت تیم است ، اگر این تشنج از بین میرود صحبتهایمان را رودر رو می‌کنیم و شاید به نتیجه‌ای رسیدیم ... در این مدت دوستان دیگری از انتخاب شده‌ها و حتا چند تا از انتخاب نشده‌ها تا بازیکنانی که اصلا در اردو نبودند و حتا داوران  بوسیله ‌ای میل و تلفن پشتیبانی خود را اعلام کردند و استعفا مرا کاری اشتباه خواندند. صحبت آنها این بود که آقایان برزگر، باطنی و احمدی فقط جوش خودشان را میخورند و برای همین جوسازی میکنند. همچنین آقایان امامزاده‌ای و بهرامپور هر دو تلفنی اعلام کردند که در صورت استعفای من آنها نیز نخواهند بود.
با وجود این من در تصمیم خود مصر بودم، چون فکر می‌کردم که تیم نیاز به آرامش دارد و این آرامش با گفتگو و در نهایت استعفای من حاصل خواهد شد... زهی خیال باطل ... آقای باطنی که پس از اعلام استعفای من بوی خون شنیده بود به جای کوتاه آمدن فتیله حملات را بالا کشید ... ظاهرا ایشان کمر قتل فقط مرا نبسته بلکه هدف کلّ این سفر است. اینجا بود که فهمیدم چرا اکثر کشورها سیاستی دارند که با تروریستها هیچ معامله‌ای نمیکنند. به تروریست نمی‌شود اطمینان کرد و این دوستان چیزی جز تروریست شخصیتی نیستند. با تشکر از آقای باطنی بخاطر راهنماییهای ناخواسته‌شان ... نه استعفایی در کار است نه گفتگویی ... شما به شعار نویسیهاتون ادامه بدین ... من کار دارم باید هم برنامه تمرینات اردو را بنویسم هم کلی‌ خرید شب عید دارم ...

۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

ای بابا... اینا جا موند!



هیچی‌ بدتر از این نیست صبح بلند شی ببینی‌ یک قسمت از طومار که نوشتی‌ گذاشتی‌ تو بلاگت جای مونده ... دروغ گفتم، انتخاب کردن برای تیم ملی‌ و قانع کردن متوهمین از همه چیز بدتره ....
راستی‌ آقای برزگر، وقتی‌ میفرمایید تجربه کافی‌ در آن پست را نداشتید منظورتان این است که بعد از ۱۰- ۱۲ سال تجربه کافی‌ برای بت بدست گرفتن و زدن توپ نداشتید؟ چون من همان چیزی را به شما گفتم که به آقای وفائی گفتم ... گفتم شما بخاطر بت کردنت به اردو دعوت میشوی. اوتفیلد هم جایی‌ بود که من قرار بود در آنجا جایت بدهم. یعنی‌ بازیکنی که در عرض ۳ ماه قرار بود "بهترین پیچر غرب آسیا" بشه، نمیتونست در عرض یک ماه بهترین بتر در میان ۳-۴ نفری که با وی رقابت میکردند بشه؟ شما ۱۰-۱۲ سال وقت داشتی بهترین پیچر غرب آسیا بشی‌ وایسادی وایسادی شب امتحان؟؟؟ بس که از این شاخه به آن شاخه پریدی، یک روز پیچر، یک روز کچر، یک روز اوتفیلد، یک روز شورت استاپ!

می‌پرسی‌ اگر آمارت ضعیف بود چرا انتخابت کردم؟ چون اگر نمیکردم همین جنقولک بازیها را از همان موقع در می‌آوردی. گفتم بیارمت اگر خوب بودی که انتخابات می‌کنم، پدر کشتگی که باهات ندارم و اگر بد بودی شاید انقدر مرد باشی‌ که قبول کنی‌ بد بودی . همانطور که وقتی‌ دیگر سمنانیها انتخاب نمی‌شدند و شما می‌شدی شما مثل یک مرد قبول میکردی و هیچ چیز نمیگفتی!!! اگر هم قراره  کولی بازی در بیاری حد اقل ۴ نفر تو اردو دیدنت و روت نمیشه حاشا کنی‌. مگه یاسین شریفی نبود. تو اردو حتا یک بازی هم بیص ۱ نذاشتمش، شورت استاپ بازی کرد، بیص ۲، اوتفیلد ...به اونم گفته بودم بگن که فرست بیص نمیزارمش و فقط باید بزنه. ۴ تا ارور تو زمین داشت، ولی‌ زد، بانت کرد، دوید و انتخاب شد. بدون در نظر گرفتن ارور هاش. آقای برزگر، آقای شریفی نصف شما هم تجربه ندارد. سنشم کمتره. مثل شما سابقه ملی‌ در پاکستان و یا سفر کره یا تایلند هم ندارد. ولی‌ آنقدر درک از بازی تیمی دارد که بدند باید همانجایی بازی کند که مربی‌ تشخیص میدهد. و همان کاری را بکند که مربی‌ از وی میخواهد. بدون اینکه مثل شما بازیکن حرفه‌ای چهار ستون بدنش به لرزه بیفتد. آقای علینقی تمام عمر  بازی اش را که طولانیتر از عمر بازی شما نیز هست شورت استاپ بازی کرده ولی‌ وقتی‌ به بیص ۲ فرستادمش بدون سر و صدا رفت و انتخاب هم شد. فرق بازیکنان حرفه‌ای با بازیکنانی که اردوی تیم ملی‌ را با کودکستان اشتباه گرفته اند همین است. این که شما شبها خواب راجر کلمنس میبینی‌ به من مربوط نمی‌شود راکت جان.  شما اگر قرار بود فورکبال و کرو بال و ... ۴ نوع پیچ بندازی تو این همه سال انداخته بودی. ما که جز فست بال که جدیدا هم زیاد فست نبود چیزی از شما ندیدیم. اگر میبینی‌ امثال باطنی و احمدی الان آقا رجب، آقا رجب میکنند بخاطر اینه که منافع یکسانی با شما دارند. یک روز در آینده مشخص میشه چقدر جدی میگیرنت.
 در مورد اینکه من همه سفر‌ها را میروم. من در این ۱۷ سال دو بار با تیم ملی‌ به هند و پاکستان رفتم که در پاکستان شما هم حضور داشتید. وقتی‌ هم بقیه که خیلی‌‌هاشون هم دیگه نیستند که تجربیات سفرشون را به دیگران بدهند به دوبی، تایلند، فیلیپین، کره، ایتالیا، ازبکستان، مالزی و غیره رفتند من این کولی بازیهای شما را در نیاوردم. انجمن ارث پدری من و شما نیست که در تمام سفرها حضور داشته باشیم.
 در ضمن جالبه که شما از من انتظار داری که به عنوان یک بزرگتر در مقابل کولی بازی‌های شما سکوت کنم. جالبیش اینجاست که شما مثلا مسول روابط عمومی‌ این انجمن هستید. ظاهرا یکی‌ باید کلمه روابط عمومی‌ و معنی‌ آنرا در فرهنگ دهخدا به شما نشان دهد. فکر نمی‌کنم در تعریفش تهمت زدن، نشر اکاذیب در مورد مربی‌ تیم ملی‌ وجود داشته باشد... آقای برزگر امریکایی‌ها می‌گویند "در بیسبال گریه وجود ندارد" ... اگر به بچه بازیهای خود ادامه دهید مجبور میشوم بدون شام به اتاقتان بفرستمتان و تا یک هفته هم اجازه دیدن کارتون را نخواهید داشت. حتا اون قسمت از باگز بانی‌ که بیسبال بازی میکنه!

سوالها، جوابها و انگیزه ها

ظاهرا علیرغم اعلام استعفای من نیزحضرات مصر هستند تا نابود کردن این تیم و این سفر از پای ننشینند. ظاهراً مشکل فقط با سر مربی‌ بودن و انتخاب من نیست، مشکل کاملا شخصی‌ می‌‌باشد. در غیر اینصورت با استعفای من میباید این مسائل میخوابید.
چقدر قشنگتر بود که اول این جلسه کذایی که همه هی‌ صحبتش را میکنند انجام میشد و سپس در صورت به نتیجه نرسیدن، حملات شخصی‌ صورت می‌گرفت. به هرحال اینطور نشد و دوستان خط خورده و دشمنان قدیمی فراکسیونی تشکیل دادند و بسیار زیبا و سیستماتیک از همه طرف هجوم آوردند.
چندین نکته برای من جالب است ... جالبترین حرکات و صحبتهای آقای برزگر می‌‌باشد. این دوست عزیز ما ۶ سال پیش تشخیص داد که بنده به درد تیم ملی‌ نمیخورم. ولی‌ چون برای سفر قبلی‌ پاکستان انتخابش کرده بودم شکایتی نداشت. در این ۶ سال هم با وجود اینکه متوجه شد من در حال نابود کردن بیسبال هستم هیچ صحبتی‌ نکرد. وقتی‌ من سر مربی‌ تیم ملی‌ شدم، ایشان به عنوان مسئول روابط عمومی‌ جزو اولین کسانی‌ بود که متوجه انتصاب من شد. باز هم حرفی‌ نزد و سعی‌ نکرد تیم ملی‌ را از چنگال ناسالم و نابلد من در بیاورد. بعد ایشان انتخاب شد، باز هم چیزی نگفت ... از سمنان فقط ۴ نفر انتخاب شد ...باز هیچ نگفت ... جلال چنگیزی انتخاب نشد ( قبول دارم که در مورد ایشان اشتباه کردم، کاشف هم بهم یاد آوری کرد) ...ولی‌ راکت رجب بازم هیچ نگفت ... ممکن است امید به این داشته که من توبه کرده باشم و پارتی بازی و بدجنسی را کنار گذاشته باشم ولی‌ حتما می‌دانست که منی‌ که بقول ایشان اطلاعاتم کمتر از بازیکنان است صلاحیت رهبری تیم ملی‌ یک کشور ندارم ... نمیدانست؟ ایشان می‌دانست که من به ایشان گفته بودم که باید اوتفیلد بازی کند. ایشان می‌دانست من از قبل به آقای وفائی گفتم که از ایشان فقط می‌خواهم توپ را بزند و اگر زد جایی‌ برایش پیدا می‌کنم، نمیدانست؟ ایشان می‌دانست که این تغییرات ناسالمی که من میدهم بخاطر حسادت و بدجنسی است و اگر هم نیست بخاطر این است که از بیسبال چیزی نمیدانم، نمیدانست؟ ولی‌ کسی‌ که قرار بود ۳ ماهه بهترین پیچر غرب آسیا شود هیچ نگفت. اردو شروع شد، هیچ نگفت، اردو تمام شد ... هیچ نگفت ... نگفت ...نگفت تا اسامی اعلام شد ... وقتی‌ اسم خودشو تو لیست ندید یک دفعه به فکر نجات بیسبال افتاد. حالا من قضاوت را میگذارم به عهده شما ...آقای برزگر جوش بیسبالیستهای مظلوم سمنان و ایران را می‌خوره یا جوش خودشو؟ آقای برزگر مطمئن بود که هر چقدر هم در اردو بد ظاهر شود من جربزه خط زدنش را ندارم ... اشتباه فکر کردی دوست من ... آقای برزگر به قول پدرم شما "قاچ زین را بچسب ‌اسب سواری پیشکشت " ... شما اول بهترین پیچر سمنان بشو بعد راجع به بهترین پیچر غرب آسیا با هم صحبت می‌کنیم. شما یک بازی در سمنان در لیگ استارت نکردی. تمام بازی‌های مهم را حسین و جلال انجام دادند. اگر میتوانستم زمان را برگردانم جلال را به جای شما دعوت می‌کردم. آنوقت میتوانستید حملاتتان را از همان آغاز اردو شروع کنید.
آقای برزگر شما صحبت پارسال و پیارسال و سه سال قبل و پنج سال قبل را می‌کنید. من آنقدر بی‌ انصاف نیستم که قبول نداشته باشم شما زمانی‌ پیچر خوبی‌ بودی. ولی‌ اگر قرار باشد بنده عطف به ماسبق بکنم باید آقای حیدری، میرزا ئیان را هم به اردو دعوت می‌کردم. شما در یک سال اخیر پیچر خوبی‌ نبوده اید. هیچ بازی را هم استارت نکردید. کجای این موضوع درکش برای شما مشکل است. آیا من باید به حساب حرف شما که شما قرار است بهترین پیچر غرب آسیا شوید و تیم را سوم کنید شما را به عنوان پیچر انتخاب کنم؟ آیا اونجوری مربی‌ فهیمی میشوم؟ شما به عشق استرایک اوت کردن در این چند سال اخیر آنقدر پیچ کردید، آنقدر زور زدید تا دست خود را خراب کردید. خدا را شکر که رفتید کره و یاد گرفتید پیچرها نمیتوانند ۶۰۰ تا پیچ در سه روز بیندازند و همه بازیها را استارت کنند. بگذریم ...
آقای برزگر، بله بنده قبل از اینکه مربی‌ فول تایم بشم، مربی/ بازیکن بودم. در آن مدت هم تیمم بجز یکسال که دوم شد، بقیه سالها اول شد. میتوانید از قدیمی‌ها بپرسید. تازه علم شما را هم نداشتم. کره هم نرفته بودم، تایلند هم نرفته بودم. بله شما درست میفرمایید کار سختیست. ولی‌ من بر عکس شما که دوست دارید هر دو را انجام دهید موفقیت تیمم را به موفقیت شخصی‌ ترجیح دادم و بازی را کنار گذاشتم. صحبت من این است، اگر شما در این حد خود را سطح بالا میدانید که برای تیم ملی‌ تز‌ می‌دهید چرا این تز‌ را برای سمنان پیاده نمیکنید. و اگر می‌کنید، باید یک دوازدهم من بی‌ دانش با تمرینات غلطم مقام قهرمانی داشته باشید.
ظاهراً آقای برزگر شما اعتقادی به آمار و ارقام و دلیل و مدرک ندارید ... نگاهی‌ به ادعا‌های خود بفرمائید.
۱-ادعا: پیچری که قرار بود بهترین پیچر غرب آسیا بشه ... واقعیت: پیچری که در مسابقات لیگ خوب نبود و در لیست انتخابی هیچکدام از سه مربی‌ قرار نداشت (آقایان امامزاده‌ای و بهرامپور در صورت عدم صحت میتوانند همینجا تکذیب کنند)
۲-ادعا: بنده چیزی از مربیگری نمیدانم و ایشان اطلاعاتشان
بیشتر است...واقعیت: بنده ۱۲ مقام قهرمانی دارم، آقای برزگر صفر
۳-ایشان از ۶ سال قبل می‌دانستند من چه موجود خبیث و چه مربی‌ بدی هستم ... واقعیت: ایشان ۶ سال سکوت کردند، وقتی‌ مطمئن شدند انتخاب نمیشوند افشاگری کردند ... فکرش را بکنید اگر ایشان این افشاگری را ۶ سال پیش کرده بود الان بیسبال ایران بدون وجود مسبب همه بدبختیها ۶ سال جلو میافتاد ... چه خیانتی کردی آقای برزگر!
مورد دیگر اینکه ...اردوی "آن جوان رعنای بی‌ ادعای سیه چردهٔ دومینیکنی" (حرفت را بزن دوست من چرا شعر میگی‌؟) اگر اشتباه نکنم در انزلی و در هوای خوب برگزار شد بنابر این نه نگران باران و برف بود نه روز هاشو مثل مال من به ۴ روز تقلیل دادند. بنابرین وقت داشت کارهای آموزشی انجام بده. بنده در اردوی "انتخابی" نه "آمادگی" ۴ روزه که یک روزشو بوشهریها دیر آمدند و یک روزشم بارون ازمون گرفت فرصتی برای آموزش نداشتم و اگر ۴ تا دی اچ‌ داشتیم برای این بود که همه یک تعداد نوبت زدن داشته باشند و دیده شوند. البته شما مقایسه ات را بکن و اجازه نده یک وقت خدای نکرده اختلافاتی که بین امکانات و شرایطی که برای ایشان بود با شرایط اردوی من در صحیح بودن مقایسه ات خللی ایجاد کنه ... هر چی‌ باشه واقیعتها اینجا نقشی‌ ندارند و هدف خراب کردن منه.
راستی‌ یک مورد هم در مورد شاهبین و بلاک کردن بگم... اینو میتونه کلمه به کلمه با فرشید ولیزاده که آنجا بود چک کنی‌(میدونم که نمیکنی‌ چون علاقه‌ای به حقیقت نداری،  هدف چیز دیگریست)
شاهبین سمیعی توسط فدراسیون وقت به عنوان کمک مربی‌ به من تحمیل شد. من می‌دونستم
شاهبین چیزی از مربیگری نمی‌دونه ولی‌ چون کچر بود خودش رفت بالا سر کچرها. یک تعداد از پیچرها اینور داشتند پیچ میکردند. فکر می‌کنم فرهاد صناعی بود ولی‌ مطمئن نیستم کچر ایستاده بود. هر دفعه می‌خواست بلاک کنه بجای اینکه پاهاشو باز کنه، پاهاشو می‌بست. من هی‌ داد میزدم که باز کن پاتو. ۲-۳ دفعه این اتفاق افتاد. فرشید اومد منو کشید کنار گفت آقای حاجیان شاهبین انور داره به کچرا اینجوری یاد میده، میگه باید پاهاشنو ببندند. من گیر کرده بودم یا باید شاهبین را جلو بقیه خراب می‌کردم که چون کمک مربی‌ خودم بود تًف سر بالا بود، یا جلوشو می‌گرفتم که دیگه "آموزش" نده...اومدم شلوغش کردم که اینجا جای یاد دادن نیست. این عین واقعیت هست. میتونی‌ با فرشید چک کنی‌... مهم هم نیست باور کنی‌ چون کار ما از این چیزها گذشته ...
تمام دوستانی که صحبت از آقای امامزاده‌ای میکنند، ایشان و آقای بهرامپور در تک تک انتخابات دخیل بودند. اینو خصوصاً به اون دوستان بوشهری میگم که گیر دادند چرا از بوشهر انقدر از البرز انقدر ... مطمئن باشید لیست آقای امامزاده هم وقتی‌ ایشان سر مربی‌ شدند حد اکثر بیش از ۱-۲ مورد با لیست فعلی‌ فرق نخواهد داشت و فکر نمی‌کنم این جواب فوج ناراضیها را بدهد.
اگر صحبت از مربی‌ خارجی‌ می‌کنید، این صحبت یا باید مدتها قبل انجام میشد و یا اینکه بعد از این مسابقات انجام شود. چون در این مدت کم غیر ممکن است. خیالتان را راحت کنم با این بودجه انجمن فکر نمی‌کنم در آینده هم اتفاق بیفتد. وقتی‌ هم افتاد یک عده‌ دیگر خط خورده مثل شماها پیدا میشوند و زیر آبش را میزنند. همانطور که زیراب قبلی‌ را زدند. من پیشنهاد می‌کنم به همین مربیان داخلی‌ بچسبیم که وقتی‌ زیر آبشون خورد حد اقل میلیونها تومن خرجشون نکرده باشیم ... یادتون باشه دلار هم رفته بالا... حالا ما گفتیم، خود دانید!
راستی‌ این آرمین منو کشت ... بچه خوبی‌ هم هستا ولی‌ زود جوگیر میشه ... بابا دلیل اینکه از بوشهر ۴ تا هست اینه که ۲ تا دیگه که انتخاب میشدند آقای واعظ زاده در اردو نبود، آقای شبانی هم یک روز بود. از انجایی که ما هم در پست شورت استاپ/ ترد بیص مشکل داشتیم و هم در پست کچر به احتمال زیاد هر دوشون انتخاب می‌شدند. حالا لابد میگی‌ ۲ تا دیگرو جاشون میزاشتیم که اون موقعه میگم شرمنده افکار جوگیرتم ... بلیت هواپیما نیست که لیست انتظار داشته باشه ...جایگزین نداریم. باژوند را هم چون مطمئن نبودیم بتونه سر موقع پاسپورت بگیره و کاراشو درست کنه مجبور شدیم تو لیست به اصطلاح ذخیره بگذاریم... در واقع لیست ذخیره یا اصلی‌ وجود نداشت، مجبورمون کردن تفکیک کنیم.
آخرین مورد اینکه، اگر در هر کدوم از شما هنوز کوچکترین حس انصافی مونده، یک لیست از ۱۸ نفری که به نظر شما باید انتخاب بشند درست کنید و اینجا بگذارید. این کار را که کردید میبینیم چند نفر انتخابات شما را منصفانه میدانند. میدانم هیچ کس جربزه‌اش را ندارد ... یادتان باشد که به نام خود اینکار را بکنید تا بتوانید جوابگو باشید. همه کلی‌ حرف میزنند که انصاف نبود. ولی‌ دیکته نانوشته غلط ندارد ... شما بفرمائید منصفانه انتخاب کنید. آقای برزگر شما ظاهرا دل‌ شیر داری شما اول برو ... راستی‌ آقای برزگر، آقایان رامین احمدی و سعید باطنی که الان دوش به دوش شما میجنگند در لیست شما خواهند بود؟ آقای احمدی در لیست شما چه کسانی‌ خواهند بود؟ ناشناس معروف تو چی‌؟  آرمین تو لیست تو چی‌؟ ببینیم چقدر مردید ... آقای خلیق مردونگی شو نشون داد و بی‌ درنگ لیستو درست کرد. البته میگفت باید تست بگیریم و اینا ... البته جولیو بدون تست ایشون را انتخاب کرده بود برای همین نمی‌دونم تست موضوعش چیه ... ولی‌ تو لیست ایشون فقط ۲ بوشهری بود ولی‌ ۴ تا از گیلان ... بخدا... میتونی‌ ازش بپرسی‌ ...خواستید برید تو فیسبوک چک کنید... تازه عارف زاده را هم گذاشته بود لفت فیلد. تازه رامین احمدی و کیان هم تو لیستش نبودند ... اگر فکر می‌کنید دارم موش میدوانم و به جون هم  میندازمتون  درست حدس زدید... اون اتفاقی که قراره بعدا بیفته بذار حالا بیفته ... برای روزی که رجب شد مربی‌ تیم ملی‌، امیر خلیق شد مربی‌ تیم ملی‌، آرمین شد مربی‌، رامین احمدی شد مربی‌، ناشناس معروف شد مربی‌ تیم ملی‌ ... بذار ببینیم میتونید با هم کنار بیاین؟ ... فکر می‌کنم جوابشو خوب میدونید ...

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

باشد تا فرشته در آید ...




در هفته اخیر پس از اعلام اسامی بازیکنان انتخاب شده تیم ملی‌ بحث و انتقادات زیادی در سایتها و بلاگ‌های مختلف شد. تقریبا هدف تمام انتقادات من بودم. و در این مدت دوستان لطف داشتند و مرا باعث و بانی‌ هر آنچه در تاریخ بیسبال ایراد داشته دانستند. از نداشتن علم مربیگری و پارتیبازی گرفته تا بی‌دینی و نا سالم بودن... فکر می‌کنم اگر بلاگ بعضی‌ دوستان جا داشت زدن برجهای دو قلو را هم باید گردن میگرفتم.دوستان به من هم اکتفا نکردند و به سراغ بازیکنان تیمم رفتم. فلانی سیگار میکشه ... مثل اینکه ما نمی‌دانیم در تیمهای دیگر کی‌ قلیون میکشه یا بدتر مواد مصرف میکنه. فلانی نمی‌تونه راه بره ... ممکنه ... ولی‌ ۱۵ ساله داره استرایک اوتت میکنه! ...هیچ کدومشون هم نمی‌فهمند که این تیمی که بهش میتازید و ضایع‌اش می‌کنید پر افتخارترین تیم ایرانه ... با ضایع کردنش خودتونو که سالها بهش باختین ضایع می‌کنید ...بگذریم...قصد نداشتم دوباره شروع کنم ... به قول شاملو "کسی‌ که برای نفهمیدن پول میگیره را نمیشه بهش فهموند"!

من در اکثر موارد سعی‌ کردم با مدرک، دلیل و آمار برایشان توضیح دهم که بدبینیهایشان بی‌مورد است. اگر چه به عنوان سر مربی‌ تیم ملی‌ هیچگونه وظیفه‌ای در این قبال نداشتم. ولی‌ من همیشه سعی‌ کردم بدبینیها را از بین ببرم ... نشد ... برای مردم ایران همیشه آسونتر بوده که کمبودها و کمکاریهاشنو گردن دیگران بیندازند تا اینکه خودشان به گردن بگیرند... به‌هرحال ...نشد که نشد ...

مسابقات پاکستان برای بیسبال ما فوق‌العاده مهمه... اگر موفقیت نسبی‌ نشون ندیم ۶ سال دیگه باید صبر کنیم تا اعزام شویم. در حال حاضر آرامش کلی‌ تیم بخاطر حواشی ایجاد شده به هم خورده. دوستان در عین اینکه بقیه را دعوت به آرامش میکنند کم مونده روی دیوار اتاق خواب من دری وری بنویسند ... این قابل قبول نیست ...آنهائی که منو میشناسند میدونند من به طرز وسواس واری به مهم نبودن فرد و مهم بودن تیم اعتقاد دارم. ... من هم عضوی از این تیم هستم ... هدف موفقیت تیم هست ... برای موفقیت آرامش تیمی لازم است ... مادامی که من هستم حالا به حق یا به نا حق این آرامش وجود ندارد ...بنابر این اینکه چکار باید کرد ساده است...

بنده بدینوسیله استعفای خود را از سر مربیگری تیم ملی‌ بطور مجازی اعلام میدارم ... استعفای رسمی‌ اینجانب فردا تقدیم انجمن خواهد شد.

امیدوارم دوستان هم روحیه تیمی خود را نشان دهند و تیم ملی‌ و سر مربی‌ جدیدش را بدون توجه به نفع شخصی‌ حمایت کنند.

با آرزوی موفقیت برای تیم ملی‌ و سر مربی‌ جدید

 
جناب آقای عاصمی
ریاست محترم فدراسیون بیسبال و سافتبال
نظر به اینکه موفقیت در مسابقات بیسبال غرب آسیا که در فروردین ماه سال آینده در پاکستان برگزار میشود برای بیسبال ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و با توجه به این نکته که برای حاصل شدن این امر مهم تیم ملی‌ نیاز به آرامش و حمایت همه جانبه جامعه بیسبال دارد و به نظر اینجانب این آرامش و حمایت در شرایط کنونی با وجود من به عنوان سر مربی‌ تیم ملی‌ امکانپذیر نیست، لذا استدعا دارم با استعفای اینجانب موافقت نمائید.
امیدوارم این تغییر آرامش لازم را به تیم ملی‌ بازگردانده، این تیم بتواند با قدرت هر چه تمام در مسابقات شرکت کرده و همه ما را سربلند کند.

با تشکر از حمایتهای جنابعالی و آقای صفاییان در مدتی‌ که افتخار همکاری با شما را داشتم و با آرزوی موفقیت برای سرمربی جدید تیم ملی‌.

با احترام
مهرداد حاجیان

۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

آقای کلمنس ببخشید انتخابتون نکردم

آقای برزگر، اینکه شما دوست دارید کدام پست بازی کنید موضوعی کاملا بی‌ ارتباط به من به عنوان مربی‌ تیم ملی‌ است. ملاک من لیگ بیسبال که تنها مسابقاتی که امسال برگزار شد می‌‌باشد. شما در این لیگ اوتفیلد، شورت استاپ، بیص ۳ و دیی اچ‌ بازی کردید. تمام بازی‌های تیم شما را جلال چنگیزی و حسین عابدینی شروع کردند. شما گاه گاه در دو سه اینینگ آخر به میدان میامدید که اکثرا هم به هیچوجه موفق نبودید. چه بسا اگر اجازه میدادید آن دو بکارشان ادامه دهند و بازی را بجای "کلوز" کردن "اوپن" نمیکردید تیم سمنان ممکن بود به دور نهایی هم برسد،این آمار رسمی‌ فدراسیون است و هر وقت دوست داشته باشید میتوانید آنها را از نزدیک مشاهده کنید.
 در مورد فیزیک بدنی شما خودتان خوب میدانید که سفسطه می‌کنید. من گفتم کرهٔ یها "هم" به شما گفتند که شما فیزیک اوتفیلدر داری. دلیل شخصی‌ من برای انتخاب نکردن شما به عنوان پیچر عملکرد ضعیف شما در معدود اینینگ‌هایی‌ که برای سمنان پیچ کردی بود.اگر در وسط اردو از شما خواستم پیچ کنی‌ نه به خاطر عوض شدن برنامه من برای شما بلکه بخاطر فشرده شدن برنامه پیچرها و اینکه طبق اصول نمیخواستم پیچرها از یک تعداد پیچ بیشتر بیندازند بود. من از شما خواستم پیچ کنی‌ که استراحتی به پیچرها بدهی‌ همانطور که آقای گوهری لطف کرد و اینکار را انجام داد. شما هم از آنجایی که خیلی‌ به فکر تیم ملی‌ و سلامتی دیگر بازیکنان هستی‌ از این موضوع سر باز زدی.
در مورد صحبتهایی که بین منو شما اتفاق افتاده و یا چیزهایی‌ که شما ادعا می‌کنید من گفتم هم واقعاً برایتان متاسفم. طبق گفته‌های شما من آدم بی‌ دینی هستم ولی‌ امیدوار بودم که شما به عنوان یک انسان متدین دروغ در برنامه کارتان نباشد. البته هنوز فیلم قهرمانی کشور کرمان شما موجود است که مرا بیدار کردی و از من می‌خواستی بچه‌ها را رهبری کنم تا بریم توی خیابان در کرمان شلوغ کنیم بگیم غذا و خوابگاه بد است و انقدر بمانیم تا خبرگزاری بیاد و فدراسیون را ضایع کنیم. یادته؟ اگر یادت نیست فیلمش را برایت بگذارم. یادته بعد فرداش رفتی‌ به شاهبین که مسول بازیها بود گفتی‌ همه شلوغیها زیر سر حاجیان بود؟ من به قول تو بیدینم ... شما چرا آقای متدین؟ ... من بی‌دین شدم ولی‌ جولیو که حراست بخاطر ماچ کردن دخترا تو آزادی گرفته بودش و براش پرونده درست کرده بود آدم متدینیست و ارق اسلامی داره ... اگر اونم انتخابت نکرده بود شیطان رجیم میشد.
بگو ببینم استاد، شما که کرهٔ رفتی‌، تایلند رفتی‌، تمام کلاسهای مربیان خارجی‌ در ایران را رفتی‌، خوبم میدونی‌ چجور یک تیم باید تمرین کنه، ۶ سال قبل هم به درستی‌ تشخیص دادی که من بدرد تیم ملی‌ نمیخورم، با این همه اطلاعاتت، چرا نتونستی تیمتو یک دفعه قهرمان کنی‌؟
 در اردوهای انتخابی تیم ملی‌، خصوصاً اردویی که افراد پر مدعا یی مانند شما در آن شرکت دارند و بخاطر شرایط جوی هر آن ممکن است مدت آن تقلیل پیدا کند، اولویت با حدِ اکثر بازی برای شناخت نفرات برتر است. هم اکنون شما و بقیه دوستان با آماری بسیار ضعیف در اردو مدعی هستید . تصور کنید اگر بازی به  شما نمی‌رسید که ادعای آلبرت پوهوس بودن میکردید. .
اگر قرار است آموزشی داده شود این آموزش در اردوی آخر و ۹۰ درصد تیمی، و ۱۰ درصد فردی خواهد بود. شما که خود استاد بی‌ چون و چرای بیسبال هستی‌ باید بدانی‌ که انگولک کردن بتینگ افراد در فاصله کم جز بهم ریختن آنها سودی نخواهد داشت. همینطور عوض کردن استیل گرفتن یا پرتاب کردن آنها. علاوه بر این فرض بر این است که اگر شما به تیم ملی‌ دعوت شودی بلدی توپ را بزنی‌ و بگیری. در تیم ملی‌ برنامه‌های تیمی و آنهم در اردوی اخر انجام خواهد شد.
 آقای محسن محمدی در تیم خود نیز دی اچ‌ هست. بنابر این به منتظر ماندن عادت دارد. هر گاه ایشان در تیم خود پست دیگری بازی کرد من هم در تیم ملی‌ در پست دیگری از ایشان استفاده می‌کنم که منتظر نماند و سردش شود.
 اینکه من گفتم بازیکنها نباید با همشهریهایشان گرم کنند در جهت آشنایی بیشتر بازیکنان با یکدیگر بود. نمیخواستم سمنانیها یکور، بوشهریها یک ور ، گیلانیها یک ور تمرین کنند. اینها قرار است فردا در تیم ملی‌ با هم بازی کنند. از شما که استاد بی‌ چون و چرای روانشناسی‌ هستی‌ انتظار داشتم درک کنی‌.دلیل اینکه گفتم پیچرها و کچرهای همشهری با هم نباید بیفتند هم همین بود. آقای بختیاری با آقای شبانی جفت هست ولی‌ شاید آقای شبانی انتخاب نشد، آیا نباید اینها خودشان را با کچرهای دیگر وفق بدهند؟ البته شما خودتان استادی و احتمالاً روش‌هایی‌ که در تیم سمنان اعمال میکنی‌ همانطور که تا الان جواب داده در آینده هم خواهد داد ولی‌ ما هم نیتمان خیر بود.
 در مورد کچر و پیچر گیلان هم، دیگه شرمنده ... چون آقای رانگا بازی قبلیش خوب بازی نکرده بود، خواستم قبل از تصمیم‌گیری در موردش یک دفعه با کچر خودش ببینم. قول میدم دفعه بعد از شما قبلش کسب تکلیف کنم.
آقای برزگر در خاتمه خدمتتان عرض کنم واقعاً برای رفتار بسیار غیر حرفه‌ای شما متاسفم. من ممکن است بابی ولنتاین نباشم ولی‌ شما دوست من اصلا در جایگاهی‌ نیستی‌ که در مورد مربیگری من قضاوت کنی‌...
 یادمه هر وقت مادرم زنگ میزد من سر زمین بیسبال بودم. همیشه بهم میگفت اینهمه میری بیسبال پس دنبه ات کو؟ منظورش این بود که "چی‌ عایدت شده؟" حالا من همین سؤال را از شما دارم آقای برزگر سفرهای فدرسیون را به کرهٔ و تایلند رفتی‌، کلاسهای فدراسیون را شرکت کردی، خدای برنامه ریزی تمرین هم هستی‌.....دنبه ات کو؟ چرا نتونستی سمنانو یک دفعه قهرمان کنی‌؟ چرا تو بازیهای لیگ نه به عنوان پیچر و نه به عنوان بتر موفق نبودی (مدارکشم هست) ... دوست عزیز، اگر امثال جولیو میاد بهت میگه تو اینی و انی‌ برای اینه که خدا تومان پول میگیره، هر کی‌ هم باهاش دو کلمه انگلیسی‌ صحبت کنه خوشش میاد. اون امثال حسین عابدینی را اصلا نمی‌بینه. اون آمده پول را پارو کنه، دخترارو ماچ کنه، بره ... اما من نه ... من حق حسین عابدینی را به تو نمیدم ... هر چقدر هم دوست داشتی کولی بازی در بیار!

یک جفت چشم بسته دیگر ...


یک مورد دیگه هم به لیستمون اضافه کنید. این آقا ۳ سال است که در هیچ مسابقه رسمی‌ بازی نکرده است. طبیعتاً به تیم ملی‌ هم دعوت نشد. آقای صفاییان به من زنگ زد که اگر اجازه بدید فلانی هم بیاد اردو. ایشون فرمودند از انجایی که تازه برای تیمش اسپانسر گرفته اگر در اردوی تیم ملی‌ حضور داشته باشه جلوی اسپانسرش وجهه‌ خوبی‌ پیدا میکنه. ما هم قبول کردیم بیاد. ایشون وقتی‌ بازی میکرد شورت استاپ بازی میکرد. بنابر این ما یک بار در اون پست و یک بار بیس دو امتحانشون کردیم که نه از نظر زدن و نه از نظر دفاع خوب نبودند. آمد گفت به ما من پست اصلیم کچره ... در کمال تعجب گفتیم باشه و گذاشتیمش کچر. اونجا هم کار خاصی‌ نکرد. ما هم خطش زدیم ... پیش خودمون اینجور فکر کردیم که این آقا که اصلا نباید دعوت میشد و تو ۳ پست مختلف هم جواب نداد حد اقل اعتراض نمیکنه ...زهی خیال باطل ... اعتراض کرده که منو تو پست خودم (کچر) فقط یک بازی گذاشتند و تو اون یک بازی هم غوغا کردم ... چرا انتخاب نشدم ... اعتراض دارم ... بخدا من نمی‌دونم ... بگم اعتماد به نفسه؟ که نیست چون دیدم چطور دستپاچه میشد وقتی‌ توپ طرفش میرفت ... چی‌ بگم ...به خدا نمی‌دونم بعضی‌ها پیش خودشون چی‌ فکر میکنند. با این حساب ما هیچکس را نباید خط میزدیم ...
یک چیز جالب دیگه ... وقتی‌ بازیکنان البرز را میشمرند مجید پاشوی را که ساکن قم هست جزو انتخاب شده‌های البرز حساب میکنند نه قم ولی‌ وقتی‌ بازیکنان گیلان را میشمرند نیما باقری نیا را که برای گیلان بازی میکرد بازیکن اصفهان حساب میکنند. اگر نیما را سهمیه اصفهان(که سه سال هست در هیچ مسابقه رسمی‌ شرکت نکرده) محسوب می‌کنید آیا نباید پاشوی را نیز سهمیه قم بدانید؟

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

امان از دست چشمان کاملا بسته!


بالاخره اردوی اول تمام شد. ۲۵ نفر انتخاب شدند. ۱۸ تا اصلی‌ ۷ تا ذخیره. قرار نبود اینجوری اسامی داده بشه ولی‌ روابط عمومی‌ فدراسیون ورزش‌های همگانی پاشو تو یک کفش کرده بود که باید نفرات اصلی‌ تفکیک بشند.  چیزی که جالب بود صحبتهای همه قبل از اردو و بعد از اردو بود. متاسفانه ما ایرانیها هیچوقت عوض نمیشیم. میدونیم بد بازی کردیمها ولی‌ اونقدر مرد نیستیم که باهاش کنار بیایم. یک عده هم که کلا تو توهم هستند. یکی‌ میگه مگه نگفتین ملاک لیگه؟ من تو لیگ خوب بودم (نمیدونه آمار تمام بازیهای لیگ چه دور اول چه دور دوم دست منه) ... یکی‌ میگه ملاک باید آمادگی جسمانی‌ باشه، فلانی که انتخاب شده نمیتونه ۳ دور دور زمین بدوه و به هنّ و هنّ میافته ( ظاهرا اگر توپ را نزدند اشکالی نداره، مادامی که بتونه ۹۰ دقیقه را کم نیاره) یکی‌ میگه ۳ تا مربیها بازیکنان تیم خودشونو گذاشتند (از سال دیگه قراره یک هیئت ۱۵ نفری با نماینده از تمام استانها تیم را انتخاب کنند) ... یکی‌ میگه من و فلانی یکسان بودیم و شما سلیقه‌ای انتخاب کردی (یکی‌ نیست بگه اگر دو نفر با هم اختلاف فاحشی ندارند، جز سلیقه‌ای جور دیگه هم میشه انتخاب کرد؟ ...فکر می‌کنم منظورش اینه که به سلیقه ایشون انتخاب نکردم.)...اون یکی‌ میگه همه دیدند که من بهترین بودم ... خندم میگیره ... چون میدونم منظورش از همه ، "دوستهاش" هست که اونها هم دلشو ندارند بهش بگند بد بازی کرده... یکی‌ دیگه میگه کار بدی کردید که  اسامی را بصورت اصلی‌ و ذخیره اعلام کردید، درست هم میگه ... ولی‌ بعد میبینیم میره تو سایتهایی که اسامی را با هم اعلام کردند کامنت میزاره که نه اینجوری نیست اصلی‌ و ذخیره داریم( آقای دلسوز، آیا این موش دواندن و نفت رو آتیش ریختن نیست؟) ... اون یکی‌ میگه فلانی را از بوشهر انتخاب نکردن که جاش تهرانی‌ها را بذارند. ( یکی‌ نیست بگه آخه شما که تو اردو نبودی چجوری به خودت اجازه میدی وقتی‌ مربیت و بزرگترت، آقای امامزاده ای، که در اردو بوده یک لیستی را تأیید کرده توش اما و اگر بیاری ...فکر می‌کنم ایشان دلسوزتر از شما برای تیمش باشه) ... اون یکی‌ میگه چرا از البرز بیشتر از گیلان؟ گیلان سوم شد البرز چهارم ... مرد مومن اگر رکورد البرز و گیلان را تو لیگ محاسبه کنیم البرز ۸ برد و ۳ باخت داشته، گیلان ۵ برد و ۶ باخت ... این دو تیم ۳ بار روبروی هم قرار گرفتند و هر سه بارشو البرز برده. حالا اگر البرز وقتی‌ از اول شدن نا امید شد و دیگه ران شماری براش مهم نبود و وا داد که دلیل بهتر بودن گیلان از البرز نیست ... تیم بوشهر اول شد، بقیه همه یک برد و ۲ باخت داشتند وسلام. ... اون یکی‌ دوست گیلانیمون که میگه "انتخاب سلیقه ای"، وقتی‌ شرایط مساوی باشه همه چیز سلیقه‌ای میشه ... سلیقه دبیر انجمن این بود که در لیگ ران شماری ملاک باشه و اینطور هم شد وگرنه کجای دنیا یک تیم اون یکی‌ را ۳ بار تو یک تورنمنت میزنه و پایینتر از آن در رده بندی قرار میگیره؟ ما هم چشممون کور قبول کردیم... باید یک سر و گردن بهتر بودیم که نبودیم...غُر هم نزدیم. اون یکی‌ میگه من فکر می‌کردم با فلانی دارم رقابت می‌کنم ... اون که خوب نبود من باید انتخاب می‌شدم ... نه دوست من اینجوری نیست ... شما با هر کی‌ من تعیین کنم رقابت میکنی‌ ... هدف انتخاب بهترینه نه اینکه حذف بدترین. یکی‌ دیگه میگه داور استرایک زونش اینجوری بود و اونجوری بود ...‌ای بابا، فقط برای شما اینجوری بود دیگه؟ حتما با شما لج بوده. اون یکی‌ میگه من با فلان کچر جفت هستم ... یعنی‌ چی‌؟ یعنی‌ من باید یا جفتتونو انتخاب کنم یا هیچکدام؟ یکی‌ دیگه میگه چرا از بوشهر و البرز یک تعداد؟ شاید بهتر باشه این سؤال را از آقای واعظ زاده که یکی‌ از شانس‌های انتخاب در شورت استاپ بود و به اردو نیامد و یا آقای شبانی که فقط یک روز کامل در اردو ماند بپرسید. ایندو هر دو شانس زیادی برای انتخاب شدن داشتند. خصوصاً که ما در پست‌های شورت استاپ و کچر نظرمان کاملا تامین نشده و دچار مشکل هستیم. خلاصه بگم، ما ایرانیها کلا فقط شعاریم ... من تو مصاحبه‌هایی‌ که تو این بلاگ گرفتم همیشه یک سؤال داشتم که تیم ملی‌ را چجوری باید انتخاب کرد. همه می‌گفتند بر اساس آمار ...برای همین آمار تمام بازیهای امسال لیگ را از آقای صفاییان گرفتم. همه را چک کردم و از روی آن انتخاب کردم. از کار و زندگیم زدم رفتم جنوب بازیهای جنوب را ببینم که حق کسی‌ ضایع نشه ... در اردو هم تمام آمار را شخصا ثبت کردم. حتا آمار دفاعی‌، نه فقط ارورها بلکه شانس‌های فیلدینگ را هم حساب کردم. ضربات محکم و آرام را هم همینطور، تمام انتخابات با دو مربی‌ دیگر چک شد و حتا گاهی‌ وقتی‌ به توافق نمیرسیدیم از آقای صفاییان هم  کمک گرفته شد... آخرش چی‌ شد؟ همان هجویات همیشگی‌ ... از ۲۰ نفری که خط خوردند ۱۳ نفرشان از طریق اس‌ام‌اس، تلفن،‌ای میل، شکایت به آقای صفاییان، کامنت در اینترنت و غیره اعتراض خودشان را نسبت به خط خوردن خود اعلام کردند. حالا شما فکر کن این ۱۳ نفر را ما انتخاب میکردیم، ۱۳ نفر دیگر را خط میزدیم؟ فرقی‌ میکرد؟  یکی‌ از دوستان میگفت زرنگ نیستی‌ ... اگر زرنگ بودی این ۴-۵ نفری که وبلاگ یا صفحه تو اینترنت دارند یا معروفتر هستند را انتخاب میکردی اونها بقیه را کنترل میکردند. خط خوردن امیر طاهری یا حسین عابدینی یا شهرام ملکی‌ را هیچ کس متوجه نمی‌شد... یاد جمله تو جدایی نادر از سیمین افتادم ... گفتم من که متوجه می‌شدم! 
 این دفعه اول نیست که با این چیزها روبرو میشم و فکر می‌کردم به آن عادت کردم، ولی‌ ایندفعه این صحبتها را از کسانی‌ شنیدم که تا قبل از این قبولشان داشتم ... ظاهراً این خصلت ما ایرانیهاست که شکستهای خودمان را به گردن دیگران بگذاریم. چه بسا اینها که انتخاب شدند هم در صورتی‌ که نمیشدند عکس‌العملی مشابه داشتند ...  به هر حال این نیز می‌گذرد ولی‌ صحبت من همانند همیشه همان است ... اگر در میان ۴۴ نفر که احتمالا ۳-۴ نفرشان بیشتر در پست شما بازی نمیکننند ( و اون ۳-۴ نفرم قبولشون نداری)نمیتوانی‌ یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشی‌ بیسبال را بصورت تفریحی بازی میکنی‌ و جایی‌ در تیم ملی‌ نداری. حالا اینکه کس دیگری که انتخاب شده به این خاطر بوده که پسر خاله مربی‌ تیم ملی‌ هست، حقی‌ را برای شما ایجاد نمیکنه ... چون شما کماکان در حد تیم ملی‌ نیستی‌ و انتخابت فقط جایگزین کردن یک بازیکنی که در حد تیم ملی‌ نیست با بازیکن دیگری که در حد تیم ملی‌ نیست است.

۱۳۹۰ بهمن ۲۰, پنجشنبه

آغاز اردو... دوشنبه



اردوی انتخابی تیم ملی‌ بیسبال ایران که قرار بود از روز یکشنبه آغاز گردد با یک روز تاخیر کار خود را از دوشنبه پیگیری خواهد کرد. ورود بازیکنان یکشنبه شب و خروج آنها روز جمعه ظهر خواهد بود.
لازم به ذکر است که تمام بازیکنان خصوصاً کچرها موظف هستند با وسایل کامل در این اردو شرکت کنند و اجازه شراکت به واسطه اختلال در استفاده همزمان از کچرها داده نمی‌شود.
در ضمن هر گونه تاخیر در حضور در اردو بدون هماهنگی‌ و اجازه سر مربی‌ تیم ملی‌ به منزله انصراف از اردو محسوب میشود.

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

مسعود زید آبادی ... افتخار تیم جوانان، افتخار پیشکسوتان

مسعود زید آبادی را ممکن هست بیرون از کرمان، بازیکنان جدید، زیاد نشناسند ولی‌ بازیکنان قدیمی‌ همه نه تنها وی را میشناسند بلکه همه هم از نظر فنی‌ و هم از نظر اخلاقی‌ به نیکی‌ ازش یاد میکنند.
مسعود یکی‌ از با شخصیت‌ترین و فنی‌‌ترین بازیکنانیست که تا به حال در ایران بیسبال بازی کرده است. وی همچنین یکی‌ از مهمترین دلایل موفقیت تیم جوانان ایران در دوبی بود.مسعود حتا در بازی پیشکسوتها در کرمان هم با وجود گذشت سالها یک توپ خوب را روی هوا گرفت. بعضی‌ چیزها هیچوقت از یاد آدم نمی‌ره.
حیف که مسعود زود بیسبال را ول کرد. من فکر می‌کنم با شخصیت و اطلاعات مسعود او میتونه مربی‌ بسیار خوبی‌ بشه. به امید روزی که بیسبال نون و آبی هم برای بازیکناش در بیاره تا نه تنها بازیکنان عمر ورزشی بلندتری داشته باشند بلکه بتوانند پس از بازی در سمتهای دیگر از قبیل مربیگری به رشد این ورزش کمک کنند.





 ۳۰ سؤال از مسعود زید آبادی
 
۱- چه سالی‌ و چه جوری بیسبال را شروع کردی؟

--مرداد ماه 1379 با یکی از دوستانم که از اشنایان اقای بهرام پور مربی تیم کرمان بود سر تمرین  تیم  رفتیم و با ذهنیتی که با دیدن چند فیلم از این ورزش داشتم به بیس بال علاقه مند شدم .
۲- اولین مربیت یا اولین کسی‌ که تو رو با فنون و قواعد این بازی آشنا کرد کی‌ بود؟
اقای مهدی بهرام پور
۳- پست یا پستات چی‌ هستند؟ راحتی‌ تو این پست؟
     out fieldخیلی پستم رو دوست دارم.
۴- ورزش محبوب دیگت چیه؟
تنیس  خاکی
۵- اگر برای تیم کنونیت بازی نمی‌کردی دلت می‌خواست برای چه تیم دیگه‌ای تو ایران بازی کنی‌؟
البرز
۶- سابقه‌ بازی یا دعوت به تیم ملی‌ داری؟
بله                                                                                                                                               
۷- بهترین بازیکنی که در ایران دیدی کی‌ بوده؟
مهران صادق موحد
۸- اگر میتونستی یکی‌ از بازیکنان تیمهای دیگر ایران رو بخری بیاری تیمت کی‌ را میخریدی؟
امیر همایون حیدری جم
۹- اگر رئیس فدراسیون یا انجمن بیسبال بودی چکار برای بیسبال میکردی؟
به عنوان اولین کار چند مرحله کلاس مربیگری با حضور مدرسین صاحب سبک کشور های دیگر برگذار می کردم تا بیس بال ایران از این حالت رخوت و یکنواختی در بیاد.با نهایت احترام به تمامی مربیان عزیز ایران باید بگم که تعلیمات این بزرگواران در یک سطح از سال 1375 تاکنون گیر کرده ومن به شخصه کمتر تغییری در روش های اموزش دیدم.
۱۰- کدام تیم و کدام بازیکن میجر لیگ را از همه بیشتر دوست داری؟
با بازیکنان میجر لیگ اشنایی ندارم ولی به تیم نیویورک یانکیس خیلی علاقه دارم.                                                
۱۱- شیرین‌ترین خاطره بیسبالیت چی‌ بود؟
عضویت تیم ملی در سال  1379
۱۲- بهترین بازی که کردی کی و تو کدام مسابقه بود؟ چیکار کردی دقیقا؟در بازی با تیم جاینتز توی مسابقات امارات من سنتر فیلدتیم ملی بودم فکر کنم نتیجه بازی9 بر 9 مساوی بود و هر تیمی که توی اینینگ 9  امتیاز 10 رو میگرفت می رفت فینال و اگر امتیازی رد و بدل نمی شد بازی به اینینگ 10 می کشید (بهترین بتر تیم حریف دومین نفر توی لاین اپ بود که همه میدونستن حتما مثل تمام بازی های قبل هوم ران میزنه)3 بازیکن  تیم حریف روی بیس بودن و اوت سوم اونها بود .ساسان کریمپور 1 توپ کرو انداخت که بعد از ضربه بتر توپ مستقیم اومد روی سنترفیلد و دقیقا نیم متری فنس اخر زمین اومد پایین منم با شیرجه توپ رو گرفتم (البته پوست ارنجم 5 سانتی کنده شد)ولی ارزش داشت چون زمان حمله تیم ما نیما باقری نیا 1 ران خیلی حرفه ای و قشنگ رو گرفت و تیم ما  با اون توپی که من گرفتم و ران نیما به فینال رسید.                                                        

  ۱۳- آرزوی بیسبالیت چیه؟موفقیت همه دختر هاو پسرهای بیس بالیست و سافت بالیست ایران                                                                     


۱۴- بهترین رئیس هیٔتت تا حالا کی‌ بوده و چرا؟به نظر من خیلی فرقی با هم ندارن. 
۱۵- از انجمن راضی‌ هستی‌؟ چرا؟ انجمن هم به نظر من هیچ فرقی با فدراسیون نداره فقط اسمش داره روز به روز کوچیکتر می شه.
۱۶- چطور بازیکنان تیم ملی‌ را باید انتخاب بکنن که صدای کسی‌ در نیاد؟  (نگو عادلانه، چون عادلانه تو و مربی‌ ممکن است یکی‌ نباشه)به نظر من اگر سرمربی درست و عادلانه انتخاب بشه دیگه باید گزینش  بازیکنان رو به عهده خود شخص ایشان  گذاشت    حالا چه سلیقه ای  انتخاب کنه یا  چه از روی لیاقت. چون ایشون باید باانتخاب هاش برای مملکتمون آبرو داری کنه این رو دیگه باید به علم و وجدان وی سپرد و به اون احترام گذاشت.   
۱۷- اگر به تیم ملی‌ بری بزرگترین رقیبت تو پستت کیه؟مزدک فرهمند
۱۸- سخت‌ترین بتر یا پیچری که روبروش قرار گرفتی‌ کیه؟مهران صادق موحد= بتر               هادی قیصری= پیچر
۱۹- تیم رویایی بیسبال ایرانت از بازیکنان قدیم و جدید کیا هستند؟ پست به پست بگو..کچر=جواد گوهری . پیچر=هادی قیصری . بیس یک= رضا احمدی .       بیس 2 =هادی علینقی .شرت استاپ=امیر همایون حیدری جم       بیس 3=عباس نبی زاده . رایت فیلد =مهران صادق موحد . سنتر فیلد =خودم . لفت فیلد= مزدک فرهمند  .  
۲۰- پایین اینینگ ۹، بیس‌ها پر، ۲ اوت، تیمت ۲ ران عقبه ... دوست داری کی‌ برای تیمت بت کنه؟ چرا؟
هادی علینقی    چون به جرات می تونم بگم تا حالا استراک اوت شدنش رو ندیدم.
۲۱- پایین اینینگ ۹، بدون اوت ... تیمت با یک ران جلو ولی‌ بیس‌ها پر ... دوست داری کی‌ برای تیمت پیچ بکنه؟ اگه بتر توپو زد دوست داری توپ طرف کی‌ بره (اسم شخص بگو نه پست دفاعی)؟

ساسان کریم پور پیچ کنه و توپ بره پیش امیر همایون حیدری جم
۲۲-چرا بیسبال؟

چون مهیج ترین و بی معرفت ترین ورزش دنیاست.
۲۳-تا چند سالگی دوست داری بازی کنی‌؟

تا هر وقت قوت کار رو داشته باشم.وقتی که قدرت افت کنه عزت ورزشکار هم افت میکنه.
۲۴-بهترین داور ایران کیه؟
بدون شک عباس ندایی.
۲۵-اگر صاحب یک تیم بودی و می‌خواستی یک کادر ۳ نفره مربیگری براش استخدام کنی‌، چه کسانی‌ را استخدام میکردی و چرا؟
سر مربی =آقای مهرداد حاجیان.  مربیان= آقای مهدی بهرام پور و آقای کیوان صفائیان.  چون با هر سه مربی کار کردم و با اطمینان میگم که علم کوچینگ آقای حاجیان علم آنالیز و دید باز نسبت به بازی آقای صفائیان و هنر آموزش عملی آقای بهرام پور رو هیچ کس توی کشور نداره.
۲۶-صادقانه بگو امسال فکر میکنی‌ ۳ تیم اول قهرمانی کشور به ترتیب چه تیمهایی باشند؟

اول =  البرز          دوم=کرمان                  سوم=بوشهر 
۲۷-بهترین دوستت تو بیسبال کیه؟
امین بخش پور  هم بازیم توی تیم ملی و بازیکن تیم تهران
۲۸- دلخوری بیسبالیت چیه؟

دلخوریم از خودمه که توی اوج آمادگیم بیس بال رو ترک کردم.
۲۹- اگر جای مربیت بودی چه چیزی را توی تیمت عوض میکردی؟
هیچ وقت بهش فکر نکردم.  

 ۳۰ -هر سوالی دوست داری از خودت بکن...
وقتی برق میره کجا میره؟ ببخشید شوخی کردم  .  
  از خودم می پرسم که چرا کرمان بعد از اولین مسابقات قهرمانی کشور که در سرچشمه استان کرمان برگذار شد دیگه قهرمان نشد؟ 
در پایان از شما وتمام زحمت کشان این ورزش تشکر و قدردانی می کنم و امیدوارم    بیس بال در ایران جایگاهی واقعی خودش رو پیدا کنه و از همین جا از مسوول روابط عمومی انجمن خواهش می کنم که حداقل اگر نمی خوان دردی از دل قدیمی های بیس بال بردارن حداقل جواب ایمیل هایی رو که برای انجمن می فرستیم رو بدن و راهنمایی شون کنن.

۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه

بوشهر حاکم مطلق بیسبال ایران

عکس از داوود جباری

طبق معمول از آنجاییکه من معمولاً در مسابقات شرکت دارم وتا زمان دسترسی‌ به اینترنت شما از تمام نتایج خبر دارید، فقط به تحلیل تیمها میپردازم.
تیم بوشهر که آماده بود کلکسیون قهرمانیهای ۲-۳ سال اخیرش را کامل کنه با بردن هر سه بازی خودش جایی‌ برای بحث در مورد اینکه کدام تیم در این برهه قویترین تیم ایران است نگذاشت.
نقطه قوت: شاید بتوان گفت که مثبت‌ترین نکته در مورد تیم بوشهر یک دست بودن و به اصطلاح "تیم" بودن آن است. ترکیب بسیار خوب بازیکنان قدیمی‌ و جدید، گوش بفرمان بودن تمام بازیکنان و یکدلی این تیم مهمترین عامل موفقیت آن در چند سال اخیر بوده. رهبری علی‌ امامزاده‌ای و کمک بازیکنان قدیمی‌ این تیم از محسن هنرپیشه و اصغر معصومی گرفته تا بابک مهیمنی و امیر بختیاری باعث شد نهالهایی
که علی‌ امامزاده‌ای چند سال قبل کاشت زودتر از آنچه همه تصور میکردند میوه دهد.جا دارد که یادی هم از قاسم بختیاری و عباس گرانبها ۲ ملی‌ پوشی که در شکل گرفتن این تیم نقش داشتند نیزبکنیم.
نقطه ضعف: پیدا کردن نقطه ضعف در این تیم در حال حاضر کار سختیست. شاید تنها موردی که بشود به آن اشاره کرد نیاز این تیم به یک دو  پیچر استارتر شش دانگ دیگر برای پیوستن به بختیاری و باژوند است. این تیم در حال حاضر زیاده از حد به بختیاری متکی‌ است. بختیاری در ۳
روز ۱۸ اینینگ پیچ کرد و این در دراز مدت ممکن است هم برای وی و هم برای تیم مشکلساز شود.

کرمان
نقاط قوت: تیم کرمان تیمی بسیار سریع است و این فقط به هادی علینقی(بهترین بیس دزد مسابقات) ختم نمی‌شود. کرمان احتمالا
بیشترین تعداد بیس را در میان تمام تیمها دزدید. علاوه بر این کرمان بسیار خوب هم بت کرد. خصوصأ شهرام ملکی‌ که جزو شگفتیهای این مسابقات بود.
نقاط ضعف: تیم کرمان سال‌هاست که نیاز به یک شورت استاپ دارد.
هادی علینقی یکی‌ از با تجربه‌ترین و بهترین بازیکنان ایران است. ولی‌ هادی شورت استاپ نیست. هادی سالهاست که قدرت پرتاب یک شورت استاپ را ندارد ولی‌ به اجبار آنجا بازی می‌کند.
از طرفی‌ کرمان سال‌هاست که پیچر مورد اطمینانی که در بازیهای بزرگ این تیم را یاری دهد ندارد. شاید حسین رحیم ابادی بتواند روزی اینکار را انجام دهد ولی‌ در حال حاضر حسین توان پیچ کردن در بیش از ۶-۷ اینینگ را ندارد. حتا با وجود رحیم ابادی کرمان کماکان حد اقل ۲ پیچر خوب دیگر لازم دارد.
گیلان
نقاط قوت: این تیم انگیزه فوق العاده‌ای دارد و به نظر نمیاید تا قهرمان شدن آتشش بخوابد. گیلان به نظر من پس از بوشهر بهترین تیم مسابقات بود و می‌توانست حتا این قهرمانی را با وجود بهتر بودن بوشهر از این تیم بدزدد. بازگشت کیان ندافی به روزهای بهترش و درخشش ایمان خلیق همراه با بازی هوشمندانه امیر خلیق و رهام برهانی دلایل موفقیت این تیم است.
نقاط ضعف: کلّ پیچینگ تیم گیلان روی غیرت احمد رانگا میچرخد. گیلان از احمد درایش اصفهانی در این مسابقات بهره گرفت و درایش هم بد پیچ نکرد ولی‌ کافی‌ نبود. رانگا حتا از امیر بختیاری هم بیشتر پیچ کرد. به نظر من قهرمانی گیلان تا زمانی‌ که ۲ استارتر و یک پیچر ذخیره خوب دیگر نداشته باشد بعید به نظر می‌رسد. چه بسا اگر این رویه استفاده از رانگا ادامه داشته باشد تا یکی‌ دو سال دیگر رانگا را هم از دست بدهند.
نقطه ضعف دوم این تیم نداشتن یک مربی‌ ثابت بیرون از زمین است. در حال حاضر به نظر می‌رسد تیم گیلان توسط کمیته‌ای به رهبری کیان ندافی مربیگری میشود و ناگفته نماند که این کمیته تا بدینجا فوق‌العاده عمل کرده است ولی‌ اگر به بازیهای نزدیکی‌ که گیلان باخته است توجه کنید نیاز این تیم را به یک مربی‌ که خودش در زمین نباشد و بتواند با دید بازتری از بیرون به وضعیت نگاه کند را می‌بینید.
البرز
نقاط قوت: به عنوان مربی‌ این تیم گفتن این حرف زیاد برای من خوش آیند نیست، ولی‌ تیم البرز نقطه مثبتی که بشود به آن اشاره کرد نداشت. درست است که البرز هم با ۱ برد و ۲ باخت با دو تیم دوم و سوم از نظر امتیاز و بازی سر به سر برابر بود و تنها به واسطه تفاضل ران چهارم شد ولی‌ به نظر من حتا اگر تفاضل ران هم دخیل نبود باز هم لیاقت بیش از چهارمی را نداشت. شاید تنها نقطه مثبت این تیم درخشش مهران سجادپور ۱۵ ساله که اولین بازی خودش را در مقابل گیلان تجربه کرد و بازی فوق‌العاده نیما وقاری و فرزاد جوزی که در ۲ بازی اول ذخیره بودند در بازی با گیلان بود. این سه میتوانند در آینده هسته اصلی‌ این تیم را تشکیل دهند که نکته مثبتیست.
نقطه ضعف: هه هه ... از کجا شروع کنم؟ تیم البرز از نظر "تیم" بودن، در این مسابقات، نقطه مقابل تیم بوشهر بود. بازیکنان قدیمی‌ و جدید این تیم هیچگاه با هم بُر نخوردند  و آن همدلی که باید، هیچگاه در این تیم پس از رفتن ملیپوشانش شکل نگرفت. متاسفانه به عنوان مربی‌ این تیم این وظیفه من بود که این موضوع را پیش از این  متوجه می‌شدم
  ولی‌ معمولاً برد (در دور اول) بسیاری از چیزها را پنهان می‌کند. بازیکنان تیم البرز در دو بازی اول نه خوب زدند، نه خوب دفاع کردند و نه خوب پیچ کردند.
بازیکنان البرز در این دوره همانند بازیهای تدرکاتی که انجام دادند بسیار سر در گم بودند. شاید برنامه‌هایی‌ که من برایشان تدارک دیده بودم زیاده از حد پیچیده بوده و یا به اندازه کافی‌ تمرین نشده بود. شاید من به عنوان مربی‌ این تیم باید رفتار و برنامه‌هایم برای این تیم را بر اساس بازیکنان جدیدش و نه ملیپوشان قدیمش بچینم. به هر حال مسئولیت نتایج این تیم همانند همیشه با من است و همچنین برگرداندن این تیم به روزهای اوجش نیز وظیفه من میباشد.

۷بازیکن جدید به اردو فرخوانده شدند



پس از مشاهده بازیهای لیگ و بر رسی‌ آمار، با نظر سر مربی‌ تیم ملی‌، بازیکنان زیر به لیست اردوی تیم ملی‌ اضافه شدند. پیشنهاد میشود این افراد هر چه سریعتر مدارک خود را جهت ارائه به انجمن آماده نمایند. 

این اردو از روز ۲۳ بهمن تا روز ۲۸ بهمن در تهران برگزار خواهد شد.
 
۱- ایمان خلیق ساکت (گیلان)
۲- نیما باقری نیا (گیلان)
۳- دانیال جعفری (کرمان)
۴- شهرام ملکی‌ (کرمان)
۵- اباذر صمدانی (کرمان)
۶- امیر باژوند (بوشهر)
۷- اصغر معصومی (بوشهر)

همچنین شهاب جاویدفر و شهریار حصاری از تیم خراسان رضوی و یعقوب حسینپور از تیم هرمزگان نیز در این اردو شرکت خواهند کرد.