چند روز پیش در همینجا من استعفای خودم را اعلام کردم. این موضوع را به انجمن هم اطلاع دادم. گر چه استعفای من مورد قبول واقع نشد ولی مصر بودم که در اردو شرکت نکنم و به آقای صفاییان اعلام کردم که دنبال مربی جدیدی بگردد. همچنین به من گفته شد که آقای احمدی تقاضای جلسه ای برای گفتگو رو در رو کرده اند و این تقاضا رد شده است. گر چه به نظرم واقعاً خنده دار آمد که دوستان اول جو را متشنج میکنند و بعد تقاضای جلسه میکنند، با این حال گفتم اشکالی نداره باهاشون صحبت میکنم. هدف موفقیت تیم است ، اگر این تشنج از بین میرود صحبتهایمان را رودر رو میکنیم و شاید به نتیجهای رسیدیم ... در این مدت دوستان دیگری از انتخاب شدهها و حتا چند تا از انتخاب نشدهها تا بازیکنانی که اصلا در اردو نبودند و حتا داوران بوسیله ای میل و تلفن پشتیبانی خود را اعلام کردند و استعفا مرا کاری اشتباه خواندند. صحبت آنها این بود که آقایان برزگر، باطنی و احمدی فقط جوش خودشان را میخورند و برای همین جوسازی میکنند. همچنین آقایان امامزادهای و بهرامپور هر دو تلفنی اعلام کردند که در صورت استعفای من آنها نیز نخواهند بود.
با وجود این من در تصمیم خود مصر بودم، چون فکر میکردم که تیم نیاز به آرامش دارد و این آرامش با گفتگو و در نهایت استعفای من حاصل خواهد شد... زهی خیال باطل ... آقای باطنی که پس از اعلام استعفای من بوی خون شنیده بود به جای کوتاه آمدن فتیله حملات را بالا کشید ... ظاهرا ایشان کمر قتل فقط مرا نبسته بلکه هدف کلّ این سفر است. اینجا بود که فهمیدم چرا اکثر کشورها سیاستی دارند که با تروریستها هیچ معاملهای نمیکنند. به تروریست نمیشود اطمینان کرد و این دوستان چیزی جز تروریست شخصیتی نیستند. با تشکر از آقای باطنی بخاطر راهنماییهای ناخواستهشان ... نه استعفایی در کار است نه گفتگویی ... شما به شعار نویسیهاتون ادامه بدین ... من کار دارم باید هم برنامه تمرینات اردو را بنویسم هم کلی خرید شب عید دارم ...