استفاده از مطالب و تصاویر پایین اینینگ ۹، به شرط ذکر نام و لینک این بلاگ، آزاد میباشد.

۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه

بوشهر حاکم مطلق بیسبال ایران

عکس از داوود جباری

طبق معمول از آنجاییکه من معمولاً در مسابقات شرکت دارم وتا زمان دسترسی‌ به اینترنت شما از تمام نتایج خبر دارید، فقط به تحلیل تیمها میپردازم.
تیم بوشهر که آماده بود کلکسیون قهرمانیهای ۲-۳ سال اخیرش را کامل کنه با بردن هر سه بازی خودش جایی‌ برای بحث در مورد اینکه کدام تیم در این برهه قویترین تیم ایران است نگذاشت.
نقطه قوت: شاید بتوان گفت که مثبت‌ترین نکته در مورد تیم بوشهر یک دست بودن و به اصطلاح "تیم" بودن آن است. ترکیب بسیار خوب بازیکنان قدیمی‌ و جدید، گوش بفرمان بودن تمام بازیکنان و یکدلی این تیم مهمترین عامل موفقیت آن در چند سال اخیر بوده. رهبری علی‌ امامزاده‌ای و کمک بازیکنان قدیمی‌ این تیم از محسن هنرپیشه و اصغر معصومی گرفته تا بابک مهیمنی و امیر بختیاری باعث شد نهالهایی
که علی‌ امامزاده‌ای چند سال قبل کاشت زودتر از آنچه همه تصور میکردند میوه دهد.جا دارد که یادی هم از قاسم بختیاری و عباس گرانبها ۲ ملی‌ پوشی که در شکل گرفتن این تیم نقش داشتند نیزبکنیم.
نقطه ضعف: پیدا کردن نقطه ضعف در این تیم در حال حاضر کار سختیست. شاید تنها موردی که بشود به آن اشاره کرد نیاز این تیم به یک دو  پیچر استارتر شش دانگ دیگر برای پیوستن به بختیاری و باژوند است. این تیم در حال حاضر زیاده از حد به بختیاری متکی‌ است. بختیاری در ۳
روز ۱۸ اینینگ پیچ کرد و این در دراز مدت ممکن است هم برای وی و هم برای تیم مشکلساز شود.

کرمان
نقاط قوت: تیم کرمان تیمی بسیار سریع است و این فقط به هادی علینقی(بهترین بیس دزد مسابقات) ختم نمی‌شود. کرمان احتمالا
بیشترین تعداد بیس را در میان تمام تیمها دزدید. علاوه بر این کرمان بسیار خوب هم بت کرد. خصوصأ شهرام ملکی‌ که جزو شگفتیهای این مسابقات بود.
نقاط ضعف: تیم کرمان سال‌هاست که نیاز به یک شورت استاپ دارد.
هادی علینقی یکی‌ از با تجربه‌ترین و بهترین بازیکنان ایران است. ولی‌ هادی شورت استاپ نیست. هادی سالهاست که قدرت پرتاب یک شورت استاپ را ندارد ولی‌ به اجبار آنجا بازی می‌کند.
از طرفی‌ کرمان سال‌هاست که پیچر مورد اطمینانی که در بازیهای بزرگ این تیم را یاری دهد ندارد. شاید حسین رحیم ابادی بتواند روزی اینکار را انجام دهد ولی‌ در حال حاضر حسین توان پیچ کردن در بیش از ۶-۷ اینینگ را ندارد. حتا با وجود رحیم ابادی کرمان کماکان حد اقل ۲ پیچر خوب دیگر لازم دارد.
گیلان
نقاط قوت: این تیم انگیزه فوق العاده‌ای دارد و به نظر نمیاید تا قهرمان شدن آتشش بخوابد. گیلان به نظر من پس از بوشهر بهترین تیم مسابقات بود و می‌توانست حتا این قهرمانی را با وجود بهتر بودن بوشهر از این تیم بدزدد. بازگشت کیان ندافی به روزهای بهترش و درخشش ایمان خلیق همراه با بازی هوشمندانه امیر خلیق و رهام برهانی دلایل موفقیت این تیم است.
نقاط ضعف: کلّ پیچینگ تیم گیلان روی غیرت احمد رانگا میچرخد. گیلان از احمد درایش اصفهانی در این مسابقات بهره گرفت و درایش هم بد پیچ نکرد ولی‌ کافی‌ نبود. رانگا حتا از امیر بختیاری هم بیشتر پیچ کرد. به نظر من قهرمانی گیلان تا زمانی‌ که ۲ استارتر و یک پیچر ذخیره خوب دیگر نداشته باشد بعید به نظر می‌رسد. چه بسا اگر این رویه استفاده از رانگا ادامه داشته باشد تا یکی‌ دو سال دیگر رانگا را هم از دست بدهند.
نقطه ضعف دوم این تیم نداشتن یک مربی‌ ثابت بیرون از زمین است. در حال حاضر به نظر می‌رسد تیم گیلان توسط کمیته‌ای به رهبری کیان ندافی مربیگری میشود و ناگفته نماند که این کمیته تا بدینجا فوق‌العاده عمل کرده است ولی‌ اگر به بازیهای نزدیکی‌ که گیلان باخته است توجه کنید نیاز این تیم را به یک مربی‌ که خودش در زمین نباشد و بتواند با دید بازتری از بیرون به وضعیت نگاه کند را می‌بینید.
البرز
نقاط قوت: به عنوان مربی‌ این تیم گفتن این حرف زیاد برای من خوش آیند نیست، ولی‌ تیم البرز نقطه مثبتی که بشود به آن اشاره کرد نداشت. درست است که البرز هم با ۱ برد و ۲ باخت با دو تیم دوم و سوم از نظر امتیاز و بازی سر به سر برابر بود و تنها به واسطه تفاضل ران چهارم شد ولی‌ به نظر من حتا اگر تفاضل ران هم دخیل نبود باز هم لیاقت بیش از چهارمی را نداشت. شاید تنها نقطه مثبت این تیم درخشش مهران سجادپور ۱۵ ساله که اولین بازی خودش را در مقابل گیلان تجربه کرد و بازی فوق‌العاده نیما وقاری و فرزاد جوزی که در ۲ بازی اول ذخیره بودند در بازی با گیلان بود. این سه میتوانند در آینده هسته اصلی‌ این تیم را تشکیل دهند که نکته مثبتیست.
نقطه ضعف: هه هه ... از کجا شروع کنم؟ تیم البرز از نظر "تیم" بودن، در این مسابقات، نقطه مقابل تیم بوشهر بود. بازیکنان قدیمی‌ و جدید این تیم هیچگاه با هم بُر نخوردند  و آن همدلی که باید، هیچگاه در این تیم پس از رفتن ملیپوشانش شکل نگرفت. متاسفانه به عنوان مربی‌ این تیم این وظیفه من بود که این موضوع را پیش از این  متوجه می‌شدم
  ولی‌ معمولاً برد (در دور اول) بسیاری از چیزها را پنهان می‌کند. بازیکنان تیم البرز در دو بازی اول نه خوب زدند، نه خوب دفاع کردند و نه خوب پیچ کردند.
بازیکنان البرز در این دوره همانند بازیهای تدرکاتی که انجام دادند بسیار سر در گم بودند. شاید برنامه‌هایی‌ که من برایشان تدارک دیده بودم زیاده از حد پیچیده بوده و یا به اندازه کافی‌ تمرین نشده بود. شاید من به عنوان مربی‌ این تیم باید رفتار و برنامه‌هایم برای این تیم را بر اساس بازیکنان جدیدش و نه ملیپوشان قدیمش بچینم. به هر حال مسئولیت نتایج این تیم همانند همیشه با من است و همچنین برگرداندن این تیم به روزهای اوجش نیز وظیفه من میباشد.